۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

به کجاها بَرَد این امید ما را ....به کجا ها بَرَد ما را.....

نشد این عاشق سرگشته صبور....نشد این مرغک پر بسته رها....



...

....اینجا ....... ساعت 5 و 48 دقیقه...... هوای دل من بارانی است..............پر از سکوتم ازکسی.....که نمی شناسمش...که تنها پیوند آشنایی ما واژ ه هایند و تنها ضامن دوستی، یک سادگی کودکانه ی غریب.........

هیچ نظری موجود نیست: