به رویا می ماند
آمدنت
و احساسم آیا دوباره شوخی اش نگرفته است؟
آیا دوباره کودکی اش باز نگشته است؟
آیا دوباره خوابهایش ؟؟؟؟؟؟
انگشتانم را بر پوست رویاهایم می کشم.....
هنوز شب است.....
برای تو اما
مدتی است سپیده دمیده است....
ومن به تمام ذراتی که تو را درک می کنند حسود شده ام......
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر